بازی درست خلاقیت برای یک کلمه نامحبوب

خلاقیت گفتوگو ایجاد میکنه. مهم نیست موضوع چقدر خشک یا جدی یا غیردوستداشتنی باشه؛ یک ایده درست میتونه همون چیزی بشه که ما رو از کنار یک بیلبورد عبوری، به «مکث کردن» و لحظهای هر چند کوتاه فکر کردن برسونه.
معمولا از کنار تبلیغات نهادهای دولتی و تبلیغات فرهنگی رد میشیم، اما این بار کمی فرق داشت: اهالی مارکت نگاه کردن و حتی دربارهش حرف زدن. این یعنی خلاقیت کار خودش رو کرده.
چرخه ناقص اما اثرگذار
البته مثل خیلی از برندها، اینجا هم چرخه کامل نیست: تبلیغ خوبه، محصول (یا تجربه مخاطب از مالیات) هنوز همون چالشهای همیشگی رو داره. این تضاد رو در کسبوکارها هم زیاد میبینیم؛ جایی که محصول ضعف داره، ولی تبلیغ چشمگیر میشه.
بازی درست کلمات
«ما» در تیزینگ…
«مالیات» در اوپنینگ…
و «ما برای آنکه ایران» در ادامه.
این بازی زبانی، ساده و هوشمندانهست. یک واژه منفور (مالیات) رو در قالب یک گفتوگوی جمعی جا میده. ایدهپردازان دقیقا کارشون رو درست انجام دادن.
نکته مهم
خلاقیت همیشه طرف مردم رو میگیره. حتی اگر محصول (یا در اینجا سیاست مالیاتی) محبوب نباشه، خلاقیت میتونه لحظهای اعتماد و همدلی بسازه و این دقیقا همون جادوییست که هیچ فرمول دولتی یا دستورالعمل سازمانی قادر به تولیدش نیست.
خلاقیت در این کمپین مالیاتی، دقیقا کاری رو کرد که باید بکنه: توقف ایجاد کرد. ما رو از «بیتفاوتی به تبلیغات دولتی» رسوند به «مکث، کمی نگاه، و گفتوگو». این دستاورد کمی نیست.
اما نقاط ضعف کمپین هم بگیم :
شکاف تجربه و پیام:
آگهی خوبه، اما تجربه واقعی مردم از مالیات همچنان پر از ابهام و بیاعتمادیه. همین تضاد، باعث میشه اثرگذاری کمپین کوتاهمدت باشه.
نبود استمرار:
این کمپین اگر به فازهای تعاملی و ارتباطی بعدی وصل نشه، به یک گفتگوی موقت محدود میشه و سرمایه خلاقیت هدر میره